عمر و عمل

سالها ماه ها می گذرد لحظه های از عمر گرانبهایت به سرعت از چشمت عبور می کند. وتوهیچ اندیشه فکر در باره آن نداری نه خوب می اندیشی ونه در باره آن فکر بد در ذهنت خطور می کنند. هنگامیکه طفل بودی در باره عمل آخرت هیچ چیزی در ذهنت نبود فقط مصروف بازی  های طفلانه خود بودی ــ نه از خوب می دانستی ونه از بد نه خوشی ها بالایت تاثیر داشت ونه غم اندوه لحظه ی خرسند ولحظه هم غمگین می شدی  کرده هایت با بجل بازی ، تشله بازی های طفلانه بود وبس...

در این مدت درست مثل دیوانه ها بودی ــ نه عبدت کردی ونه هم اطاعت خداوندج را ادا نمودی ، هنگامیکه جوان شدی نیروی جوانیت نمی گذاشت که به عبادت پروردگارت توجه کنی. همه شوق وذوق فکر واندیشه ات با کارهای غیر اخلاقی معطوف بود. همه روزه غرق عیش عشرت روزمره خود بودی، کاریکه از توانت بود انجام میدادی ــ نه صبح گفتی ونه شام بسا عجله داشتی تا چگونه به خواهشات نفسانیت که داشتی برسی وبرای رسیدن به آرزوهایت به هر دری می زدی تا دردت را در مان کند. گاهی هم نشده اند که به خدای خود رجوع کنی سر به سجده بنهادی واز خداوند ج طلب مغفرت کنی . این بهاری جوانیت نیز به شدت از چشمت عبور کرد وتو هیچ توشه به آخرت نداشتی وعمرت را به حبث سپری کردی..

آنگاه که نیروی بدنت زیاد بود درست می توانستی به آن بنده گی خداوندج را اجرا نمایی ــ آنگاه هیچ توجه به این کرده نکردی حالا که پاها ودست هایت می لرزند، اندک اندک به پای پیری رسیدی دیگر همه چیز عوض شده است. تو نمی توانی به آن توانایی که داری عبادت درست پروردگارت را انجام دهی. در این ایام نیز هوای جوانی از سرت عبور نکرده است وهنوز هم در آن خواب خیالی هستی واز کار های کرده های گذشته ات نفرت نمی ورزی وتوبه نصوح نمی نمایی. ایام عمرت همه به این قسم کرده های خراب گذشت حالا عمرت به پایان رسیده اند وتو هیچ توشیه ی به آخرت نداری که شاعری بزرگواری در زمین چه زیبا بیان نموده است...

 پیری رسید وفصل جوانی چه سان گذشت......پیری دلا که عمر که عزیزت چه کسان گذشت 

حالا دیگر نه هنگامی طفلیت باقی مانده است، نه هم هوای جوانی بر سر داری عمرت به حبث گذشت وهیچ عمل را به خاطر روز جزا انجام ندادی. حالا درخت خشک وبی ثمر شده ای که به یک باد خزان ضرورت داری که آن باد بیاد وروحت را از تنت جدا بسازند. بهاری جوانی گذشت وتو در آن هیچ گونه عمل به خاطر    زنده گی ابدی نداشتی همه کرده های که داشتی آن گونه عمل نبود که به درد آخرت ورز جزایت به درد بخور باشد .

جمعه الدین " حیران "

 

برچسب‌ها: عمر و عمل

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ساعت 23:50  توسط دانشجویان صنف سوم ژورنالیزم 1396  |