زنده گی

         عمر اگر خوش گذرد زنده گی نفع کم است.... و به سختی گذرد نیم نفس بسیار است

زنده گی تنها زبستن نیست بلکه مقابله کردن در هر شرایطی است. انسان در زنده گی باید خواست های داشته باشد اما خواستن به تنهایی کاری را پیش نخواهد برد. خواستن باید با بر خواستن همراه باشد، خواستن توانستن است.

   انسانهای موفق کسانی هستند که در زنده گی پلان های دارند. واز طریق آن مصدر خدمت به جامعه باشند. انسان زمانی در زنده گی شاد می شود که از کاریکه انجام میدهند راضی باشد. همان چیزی که سر نوشت انسان را رقم می زند، تنها استعداد هایش نه بلکه انتخاب هایش است وانسان باید در زنده گی اهدافی داشته باشد. و بخاطر رسیدن به همان اهداف مطلوب خویش باید تلاش به خرچ دهند. داشتن اهداف کاری را به انجام رسانیده نمیتواند مثلی که هدفی داشته باشیم که داکتر شویم. اما بخاطر داکتر شدن باید درس های خود را به شکل اساسی تعقیب نماییم. ورنه مثل خوابی که میبینیم  واین هرگز به حقیقت مبدل نمی شود.

   انسان هاییکه در زنده گی هدفی ندارند مجبور هستند تا آخر عمر برای انسان های هدفمند کار نمایند. تلاش کردن هم، در زنده گی انسان به انسان خوشبختی نمی رساند. انسان باید هدفی داشته باشد و بخاطر رسیدن به آن تلاش نماید.

   انسان یک موجود الهی است که در زنده گی خود  به خوشی ها و مشکلات زیادی مواجه میشود. زنده گی برای همه تجربه است هر شخصی در زنده گی مزه شیرینی و تلخ را می چشند.  واز زنده گی تجربه حاصل می نمایند.

   زمانی خورد هستیم معنی و مفهوم زنده گی را نمی دانیم و به کار و تفریح خود مصروف هستیم. اما به مرور زمان و با گذشت سال ها مفهوم زنده گی را میدانیم. خوشی و مشکلات برای ما زیادی چیز ها را می آموزاند که چگونه زنده گی نماییم و این خوشی ها و مشکلات است که زنده گی مفهوم واقعی پیدا کنند.

کامله : کارگر :

برچسب‌ها: زنده گی

+ نوشته شده در  یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۶ساعت 0:21  توسط دانشجویان صنف سوم ژورنالیزم 1396  |